مات چشمانم شدی خاتون چشمانت شدم
گرچه لیلای توام، مجنون چشمانت شدم
ساحل گمگشته ایی در عمق چشمانم شدی
طرح نا همسان و ناهمگون چشمانت شدم
عطر آغوش مرا اینجا نمی فهمد کسی
از همان روزی که من مدیون چشمانت شدم
یک جهان متشکرم از، اینکه هستی مهربان
یک جهان با دیدنت ممنون چشمانت شدم
طرح چشمان خمارت از سرم برد عقل و هوش
یک جهان نه صد جهان مفتون چشمانت شدم
ZibaMatn.IR