رهایت کردم جانم...
میشنوی؟؟
رهای رها...
در میان ِ تمامِ خیالاتی که با تو تجربه کردم
تو را رها کردم...
حال با روحی آزاد
به رویاهایم باز می گردم
آنها همیشه با آغوش باز پذیرایم بودند.. .
این آزادی را با جان و دل دوست تر می دارم از انتظار و خیال...
اینَک من پا به قلمروی آرزوهایم گذاشتم
و این راه سر تا سر عشق است و عشق
که تمامی ندارد...
ZibaMatn.IR