گرمای عشق تو را
از هر فاصله ای حس می کنم
که زبانه می کشد در من
گرمی محبتت
باید به تو بگویم
چقدر خورشید در آغوش توست
که من سال هاست
در تب عشق تو می سوزم
و چشمانت تنها پنجره ای ست که
زیبایی ها را آورده
که تمام قشنگی ها صف می کشند
تو را تماشا می کنند
و گل ها عطر تو را به خود می زنند
تا هر کدام
احساسی متفاوت را تجربه کنند
باید تو را داشته باشم
برای به آغوش کشیدنت
برای دیدنت
برای بوئیدنت
باید به تو بگویم
آنقدر دوستت دارم
که هر وقت
به زیبایی ات فکر می کنم
نفسم بند می آید
ZibaMatn.IR