به مادرم گفتم حال مردم خوب...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

به مادرم گفتم :
حال مردم خوب نیست
مادرم پای پنجره گلدان را آب می‌داد، گفت:
یک چیز در ما دارد کم می شود، که نباید گذاشت، خطرناک‌ترین بیماری ، از دست دادن لذت زندگی‌ست، شور برای بیدار شدن و کندن و رفتن و ساختن، وقتی همه چیز به سمت نا‌امیدی‌ست ، یک چیز درمان است...
نشاط، به اندازه خودت و او
گفتم: از کجا؟
سکوت کرد ، نگاهش را چرخاند سمت من :
از فاصله غم ها باید استفاده کرد تا قوی شد، کم کم درست می‌شود...
هیچ افسرده‌ای نیست که یک بار در ماه نخندد! باید تبدیل شد

ZibaMatn.IR
ارسال متن