پشت سر پشت سر پشت سر جهنمه
روبه رو روبه رو قتلگاه آدمه
روح جنگل سیاه با دست شاخه هاش داره
روحمو از من میگیره
تا یه لحظه میمونم جغدا تو گوش هم میگن
پلنگ زخمی میمیره
راه رفتن دیگه نیست حجله ی پوسیدن من
جنگل تیره
قلب ماه سر به زیر به دام شاخه ها اسیر
غروبشو من میبینم
ترس رفتن تو تنم وحشت موندن تو دلم
خواب برگشتن میبینم
هر قدم به هر قدم
لحظه به لحظه سایه ی دشمن میبینم
ZibaMatn.IR