می خندم
و به موازات روزهای زندگی
لبخندم را کش می دهم .
می رقصم
چنان با پیچ و تاب
که خون تازه در رگ هایم جریان می یابد .
می بندم
دست و پای لنگ خاطرات را
و به باد فراموشی می سپارم .
می بالم
به خودم
که زنم
که غم را شکست می دهم
و به پای تمام لحظات شاد روزگار
تمام قد می ایستم ....
.
ZibaMatn.IR