پاییز
پرنده رفته و متروک
لانه اش به جا مانده و
کوهستان
گویی که تیره تر شده است
غروب و من
کنار چشمه ای
که سر از سنگ ها درآورده
و نِی لبکت را که در بهار
زیرِ شاخه های سبز گم شده بود
دیدم به زیرِ نورهای غروب، شعله ور گشته
من یاد عشق هایی افتادم
که زیرِ پرده ی حُجب
گم شده است ...
ZibaMatn.IR