به دیداری قشنگ دعوتم کن!
از قوهای وحشی بگو
از یاسمن های آویخته از دیوار
از باختن به اسبهای چالاک شطرنجت
از نگین فیروزه سوغات نیشابور
از عطر خاک گنبدهای شهرمان بعد باران بگو
جای خالی سلوچ را از کتابخانه ام
کاکتوسهای خشک را از پشت پنجره
شمع های نیم سوخته را از گوشه کنار خانه ام بردار
جایشان عشق بکار!
ZibaMatn.IR