بی هوا می بوسمش از من خجالت می کشد
گل میفتد گونه اش از من خجالت می کشد
زیر لب می خندد و از من شکایت می کند
دزدکی می بینمش از من خجالت می کشد
قهر وقتی می کنم حالش جهنم می شود
باز من می بخشمش از من خجالت می کشد
دلبر است و دلبری کردن برایش ساده است
با همین دلبردنش از من خجالت می کشد
حرکت لبهای او هوش از سر من می برد
بی هوا می بوسمش از من خجالت می کشد
ZibaMatn.IR