هزار سال پس از سکوت من
این چکاوکان عاشق قلب من!
میان تن کبود غروب، طلوع می کنند
هزار سال پس از سکوت من
این سبز درختان تناور دست های من
نم نمک، از زیر پوستم قد می کشند
هزار سال پس از مرگ من
نجوای عشق من میان
تمام شالیزارهای وجودت می پیچد!
هزار سال پس از سکوت من
هزار سال بعد من....
ZibaMatn.IR