اندوه خویش را در آغوش گرفتم
و تمام شهر را دویدم!
صورتش را نوازش کردم
اشک هایش را بوسیدم
دستهای خسته اش را گرفتم و
به گیسوان درخت ها پیوند زدم
سرخ ترین گل ها را به قلبش پیوند زدم
تا دوباره نبض مضطرب گرم عشق
را به یاد آورد تا نپندارد مرده است!
اندوه من، سالیانیست عشق را
در خویش پرورده است!
آری تنها اندوه من، مرا زنده نگه داشته است!
ZibaMatn.IR