زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

تو آینه که نگاه می کنم پاییز آروم آروم خودشو می کشه تو چشام. رنگش عوض شده ، زرد و نارنجی پاییز رو داره.
تو دلم سه تار می زنن. به یاد تو. با صدای خنده های تو...
به هیشکی نمیتونم بگم..
تو عاشق خرمالو بودی، بوی نارنگی، رنگ انار...
اما هر چی می گردم تمام شهر پر شده از خرمالوهای کال، نارنگی های نارس ، انارای بی رنگ ...
تو سرم هوای تو افتاده، هوای گرم قدمهات ، وقتی جلوتر می رفتی و من به خودم غبطه می خوردم که اون لحظه ها تو نگاه من رفتنی ان. مثل رفتن تو ، بعد از سوار شدنت تو اون تاکسی زرد که همرنگ پاییز بود. ماشین که پیچید دور میدون، دیگه گم شدی. با همه ی خاطراتت. ...
هنوز میرم دم همون ایستگاه ، وایمیستم. یقه امو میدم بالا و به هر چی رنگ زرده ناسزا می گم. چشامو می بندم . منتظر می شم، شاید از دور پیدات بشه. اما....
چشام می سوزن. دلم می سوزه. برگای پاییز می سوزن...
.
یکی شبیه تو هر شب جلوتر از من راه می ره و برام چای دم می کنه. با برگای پاییز . جلوی صورتم که می گیره، تاکسی زرد می پیچه تو چشام . سوارش می شه و می خنده. برام دست تکون می ده .
منم با لیوان چای پاییزی زل می زنم به نگاهش که زرده....
بهش غبطه می خورم که شبیه توئه .
......
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن