زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دلتنگی ساعت و لحظه سرش نمی شود جانِ دلم
جمعه برای من
تمام آن لحظاتی ست که از تو بی خبرم
تمام آن لحظاتی که حالم را نمی پرسی
تقویمِ روی میز
غروب جمعه را نشانم می دهد
همین دیشب
امروز صبح
همین حالا
همین حالا که تصویر چشمانت رهایم نمی کند؛
مغرور اگر نبودی
می گفتی که کودک دلتنگ ابروهایت
نوازش انگشتانم را می خواهد
و دختر بی تاب گونه هایت
بوسه هایم را طلب می کند
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن