ازتماشای دو چشمان تو سردرگم شدم
شور عشقم را ندیدی آخرش دوم شدم
ناز چشمان تو بدجوری مرا دیوانه کرد
که شدم بیچاره و بازیچه ی مردم شدم
موج گیسوی بلندم مست شد در دست باد
ساقه ام خشگیده شد تا خوشه ی گندم شدم
با غرور کاذبت دل را شکستی در خزان
من درخت سرو بودم پای تو هیزم شدم
سوختم سرتا به پا در آتش اندوه تو
دود گشتم زیر طاق آسمانت گم شدم
ZibaMatn.IR