زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.5 امتیاز از 2 رای

هر از گاهی زخم دلم را باز می کنم و دوباره درمانش می کنم
مرحمی می گذارم روی آن تا دوباره زخم جوش بخورد و بسته شود.
هرازگاهی این کار را انجام می دهم برای یادآوری خودم که چگونه باعث شدم این زخم بوجود بیاید. هرازگاهی فکر می کنم این زخم ها جای شان می ماند و خوب هم نمی شوند که هیچ، بلکه کهنه تر هم می شوند.
براستی آیا دوباره زخم جدیدی جای آن ها را می گیرد !؟
هرازگاهی بادیدن زخم هایم به یاد آدم های زندگی ام می افتم که چگونه آمدند، رها کردند و رفتند.
آدم هایی با شکل و شمایل زیبا، عاشقانه، خیلی صادقانه ولی باطنی گرگ نما. هرازگاهی باخود می گویم براستی چرا مترسک را از آدمی ساختند !
شاید می دانستند که چیزی فراتر از انسان نمی تواند بد باشد.
بیچاره مترسکِ بر سر مزرعه که باید نمایی از انسان را به خود بگیرد و هیچ نمی داند که پشت سرش چه ها که نمی گویند.
ZibaMatn.IR

Atiyehnevis ارسال شده توسط
Atiyehnevis


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن