در شهر پراز همهمه و شادی و غوغاست
یلداست، همان سنت دیرینه ی زیباست...
با خنده، خداحافظی از سردی پاییز،
با شوق بغل کردن رویایی فرداست
جمع اند همه دورهم و چای براه است
هم مثنوی و حافظ و هم فال و تماشاست
در خانه بساط غزل و قافیه جور است
طی کردن نهُ ماه و، شب زایش یلداست
فردا همه نوراست و سفیدی و سلامت
خوش باش که آینده همینجاست و حالاست
ZibaMatn.IR