میشود دریا شوی من غرق جریانت شوم
یاکه همچون قایقی درتحت فرمانت شوم
موج موهایت کشاند تا به مقصدهای دور
محو زیباییه آبی های چشمانت شوم
در تلاطمهای طوفانیه اقیانوس عشق
بند امیدی به خوبیها و احسانت شوم
میل بودن در هوایت آنچنان سازد مرا
دوست دارم روز وشب درحصر و زندانت شوم
دلبری کردی چه حاجت باشد این نازت کنون
دل گشا برمن که عمری جان وجانانت شوم
عاشقت گشتم دراین آشفته حالی ها بدان
قصد کردم تا ابد کسری و جبرانت شوم
دست ازاین دنیا کشیدم تابه مقصدهای دور
شاعری کردم که تا آغاز و پایانت شوم
جواد خلیق معینی
ZibaMatn.IR