” عید “شد ، اما کجایی در بهار دلنشین !
تا ببینم رویت ای زیبا نگار مه جبین !
آمدم تا یک بغل احساس را باور کنی
باز بنشینی کنارم چون گذشته بر زمین !
دوستت دارم عزیزم، عاشقت هستم هنوز
از دهانت بشنوم من حرفهایی اینچنین !
انتظارت می کشم یکشب بیایی دیدنم
در غروب انتظارت اشک چشمم را ببین !
آنقدر با چشم گریان می نشینم پشت در
تا بپرسی حال من در روزهای واپسین !
کاش می شد تا دوباره لحظه ای بینم تو را
می گرفتم از لبانت بوسه های آتشین !
“عیدی” امسال من آغوش می خواهم ز تو
در میان بازوانت جان دهم ای نازنین !
شاعر آنجلا راد
ZibaMatn.IR