متن آنجلا راد

دلتنگ توام دراین شب بارانی !
از عشق تو در دلم شده طوفانی !

یک روز اگر نبینمت می میرم
این فاصله ها می کشدم می دانی؟!

آنجلا راد

بیا درد مرا درمان کسی نیست

به جز غم در دلم پنهان کسی نیست

در این شب ها درون سینه ی من

به غیر از یاد تو مهمان کسی نیست

جمعه بی تو
رنگ غم دارد دلم !

ابری از باران
و نم دارد دلم !

روز و شب در
حسرت دیدار تو

چشم زیبای تو
کم دارد دلم !

پرواز در این صبحِ دل انگیز خوش است !
آوازِ پرندگانِ پاییز خوش است !

با نم نمِ بوسه های باران به زمین
یک چاییِ داغِ و تلخِ سرریز خوش است !

فطریه ام بوسه
ز لبهای تو !

این دل من
غرق تمنای تو !

عاشقم و
نیست مرا آرزو

جز به وصال
رخ زیبای تو !

آنجلا راد

‍ ” عید “شد ، اما کجایی در بهار دلنشین !
تا ببینم رویت ای زیبا نگار مه جبین !

آمدم تا یک بغل احساس را باور کنی
باز بنشینی کنارم چون گذشته بر زمین !

دوستت دارم عزیزم، عاشقت هستم هنوز
از دهانت بشنوم من حرفهایی اینچنین !

انتظارت...

آنقدر عزیزی که به هنگام جدایی
هر ثانیه در حسرت دیدار ، بگریم !

نام زیبایت پدر جان
با طلا باید نوشت !

با عیاری خوب و عالی
با صفا باید نوشت !

در دلم نام تو را حک
کرده ام عشق نخست

عاشقانه در دل و جان
چون خدا باید نوشت !

دلتنگ تو ام در
این شب بارانی !

از عشق تو در دلم
شده طوفانی !

یک روز اگر
نبینمت می میرم

این فاصله ها
میکشدم ، می دانی ؟!

💖 روز عشق مبارک 💖

برایم چه فرقی دارد
امروز روز زن باشد،
یا روز مادر
وقتی مادرم...
در زیر خروارها خاک آرمیده است
روزت گرامی مادر

من یک زنم زن بودنم را دوست دارم !
برجستگی های تنم را دوست دارم !

من مادرم با پوششی از جنس شبنم
گلهای سرخ دامنم را دوست دارم !

عطر تنم خوشبوتر از بوی بهشت است
بوی خوش پیراهنم را دوست دارم !

وقتی که تنها می شود آغوش...

دستی تکان دادی و دستم را تکان دادم !
وقتی که رفتی ، از نفس انگار افتادم !

تا با تو بودم زندگی یک جور دیگر بود
بعد از تو فهمیدم به چشمان تو معتادم !

رفتی و من هر لحظه با تقدیر می جنگم
در سرنوشتم دایما درگیر اضدادم...

دوستت دارم عزیزم ، دلبر زیبای من!
آشنای هر شب من ، ماه این شبهای من!

من به شوق دیدن تو آمدم قدری بمان
باز هم با رفتنت مشکن دل تنهای من!

داده ام در هجر تو عقل و شدم دیوانه ات
بعد تو تنهایی و خلوت شده ماوای من!...

دستی تکان دادی و دستم را تکان دادم !
رفتی و بعد از تو نمی دانم چرا ماندم ؟!

تا با تو بودم زندگی یک جور دیگر بود
وقتی که رفتی ، از نفس انگار افتادم !

رفتی و من هر لحظه با تقدیر می جنگم
در سرنوشتم دایما درگیر...

زمستان آمد و یکبار دیگر موسم دی شد !
نبودی و بدون تو خزان بی عشق ما طی شد !

نمی دانم چه شد که آمدی ، اصلا چرا رفتی؟!
نفهمیدم که قلبم در کجا و عاشقت کی شد؟!

چه شبهایی که با یاد تو تنهایی به سر کردم
پس...

بی تو یلدا
چقدر طولانی ست !

شب دلتنگی
و پریشانی ست !

خون جگر شد
انار قلبم باز

ابر چشمم
همیشه بارانی ست !

یلدا شد و دلتنگ نگاهت هستم !
دلبسته ی چشمان سیاهت هستم !

پاییز برفت و از دلم غصه نرفت
عمریست که من چشم براهت هستم !

امشب چه کنم که یار
می خواهد ، دل !

یک باغ پر از انار
می خواهد ، دل !

یلدا شد و از
پسته ی خندان لبت

یک بوسه ی آبدار
می خواهد ، دل !

غزل بهانه می شود ، که تا تو را صدا کنم !
به نام عاشقی دلم ، برای تو فدا کنم !

جواب شعر من فقط ، سکوت تلخ انتظار
نمانده حرف دیگری ، که من به تو ادا کنم !

گناه من در عاشقی به جرم دل سپردنم
که...

جمعه ها
حال دلم بارانیست !

اشک هایم
همه اش پنهانیست !

تو نباشی
نفسم می گیرد

دل من در
قفسش زندانیست !

پاییز می رسد که
مرا در بدر کند !

از روزهای رفته
مرا با خبر کند !

آری کسی می رسد
از راه دور که ...

شاید کمی حال
مرا خوب تر کند !

خزان شد و نیامدی
به لب رسیده جان من

نیامدی و بهز دل
گرفته در هوای تو !

گرفته بوی عطر تو
تمام خاطرات من

نشسته روی دامنم
غبار رد پای تو !

این روزها حال و هوایی در سرم نیست !
غیر از خودم دیگر کسی دور و برم نیست!

این روزها آنقدر کافر گشته ام که ....
حتی خدا استغفرالّه ، باورم نیست !

شاید "خدا" می خواست من تنها بمانم
وقتی که"او"هم جان پناه و یاورم نیست!

دیگر هوای عشق...

من بی تو می میرم اگر با من نباشی باز !
این زندگی بی تو ندارد نقطه ی آغاز !

چون غنچه ای پژمرده می مانم بدون تو
باران عشقت می کند در قلب من اعجاز !

مثل پرستو در قفس ، غمگین و زندانی
در آرزوی آسمان و حسرت...