زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

قامتش قامت انسان نبود !
قدش به سرو می ماند ، شانه هایش سترگ و پهن ،
ردایی سپید و بلند بر تن داشت
و دو بال روی شانه هایش سنگینی
می کرد ...
چهره اش چون ماه می درخشید و
خورشید در نگاهش جاری بود .
پلک که می زد ،
ت
سکه های طلا روی گونه هایش می افتاد
عطر بهشت از او می تراوید .
سینه اش سنگین بود و مالامال درد
اما لبخندی عجیب بر لب داشت .
خستگی در چهره دریایی اش
موج برداشته بود اما ساحل آرامش بود کالبدش ...
نامش را پرس و جو کردم ؛
یک نفر گفت
فرشته ای است که از خدا خواسته به زمین تبعیدش کنند تا تیمار کند دردمندان را ؛
نامش پرستار است ...
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن