زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

درد دل را کس نمیداند چو غم
درد قلب را کس نمیداند چو زخم
آن یکی دردست و درمانش تویی
آن یکی اشک است و چشمانش تویی
این یکی دیگر ندارد طاقتی
درد هجران شد برایش عادتی
شمع و گل پروانه گردان دورشان
دیگری رفت بی خبر شد باز بی نام و نشان
پس دگر این را نگویم عاشقی
چون همش دردست و هی آشفتگی
مبینا سایه وند
ZibaMatn.IR

مبینا سایه وند ارسال شده توسط
مبینا سایه وند


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن