زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 2 رای

بی صبرانه منتظر اومدنش بودم غذای مورد علاقش در حال جا افتادن بود شربت خاکشیر و گلاب آماده کردم و گذاشتم تو یخچال تا خنک بمونه دیگه نزدیکه اومدنش بود راهی اتاقمون شدم کمی به خودم رسیدم به عکسش که انگار زل زده بود بم نگاهی انداختم و چشمکی نثارش کردم و رو مبل لش کردم وخودمو با بالا پایین کردن کانالهای تی وی مشغول کردم طولی نکشید که کلید تو قفل در چرخید،قلبم به تپش افتاده بود طبق عادتم از جام بلند شدم و رفتم به استقبالش لبخندی زدم و به چهره خستش خیره شدم با اون پاستیل و لواشک های انار تو دستش دلم ضعف رفت براش ک اینقدر براش مهمم که هیچ وقت نشده که دست خالی بیاد خونه همیشه با خریدن خوراکی های مورد علاقم خوشحال میکنه ..خندید و گفت ماه قشنگم تا کی میخوای زل بزنی به چهره خسته بنده ؟!خندیدم و گفتم ؛خستگی هات ب جونم.. از جلوی در کنار رفتم و خوراکیها مو دستم داد و طبق عادتم روی پنجه پا بلند شدم و بوسه ای روگونش گذاشتم و سریع ع جلو دیدش محوشدم و تو دلم قربون صدقه اون چهره خسته و جذابش رفتم -خوشم میاید سریع صحنه جرم رو ترک می کنی:) خندیدم و گفتم :منظورت چیه ؟!با انگشت ضربه ای ب بینیم زد و گفت :خودتو به اون راه نزن ماه کوچولوی من.. بلند خندیدم و گفتم :شربت مورد علاقت آمادست.. به شوخی گفت :شربت شیر خاکی و گلاب درست کردی برام؟:) رفتم سمت یخچال پارچ شربت رو برداشتم و گذاشتم جلوش و گفتم: نوش جونت... شربتش روبا پارچ سر کشید،منم خیره بودم به همون مردی که انقدر جلوم راحته و خبری از اون مرد اخموی مغرور محل کار و بیرون نیست ..دستشو جلوم تکون داد و گفت: چی شده امروز انقدر بهم زل میزنی جذاب تر از همیشه شدم ؟!:)چش غره ای براش رفتم و از جام پاشدم مشغول شستن پارچ شدم که دستشو دور کمرم احساس کردم چونش رو گذاشت رو شونمو آروم در گوشم گفت :وجودت آرومم میکنه ماه قشنگم ،چی داری که انقدر کنارت آرومم ...دستام بی حرکت موندن چشامو بستم گردنمو کمی به طرفش کج کردم که یعنی منتظرم ادامه بدی ...حلقه دستشو محکم تر کرد و ادامه داد: باهات آرومم ماه کوچولوی تخص ولجبازم،برام مث مورفین عمل می کنی،ته آرامشی برام...و این من بودم ک برای هزارمین بار توی دلم بابت داشتنش خداروشکر کردم:)


ماه نوشت🌙
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن