زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

آغوشت دریاست...
آغوشت دریاست...
آغوشت دریاست...
و من چون ماهی سیاه بخت تنهایی هستم
که در تُنگی کوچک اسیر است
و دستی او را
در انتهای ساحل متروکه ای، رها کرده!
افسوس
که تنها نصیبش از دریا
نگاهی ست پر حسرت از دور و
داغی ست مانده بر دل ...
نه موج رهایی بخشی به او می رسد که تُنگش را واژگون کند
و نه دارای قدرتی ست که خود از آن به در آید...
قطره قطره آب تُنگش خشک می شود!
دم به دم نفس کم می آورد!
ذره ذره جان میکند!
و در مرگی غریبانه
نگاه حسرت بارش
به سمت آغوش دریا
تا ابد باز می ماند!

به قلم شریفه محسنی \شیدا\
ZibaMatn.IR

شریفه محسنی «شیدا» ارسال شده توسط
شریفه محسنی «شیدا»


ZibaMatn.IR


انتشار متن در زیبامتن