بازهم حجم غمت لبریز از التهاب شده
دوباره این دل من مملو از اضطراب شده
ثارالله تلفیق خدا و خون فقط پیکر توست
خورشید فروزان گلی از چمن حنجر توست
دوست دارم در خودت محو و حیرانم کنی
قطره ام واصل به دریای خروشانم کنی
ای حضرت عشق دل بی تو را من گورش کنم
چشم ام که بیند جز تورا بهتر که من کورش کنم
پا بر سرم گذار تا از عالم سرم کنی
یا شعله ای ببخش که خاکسترم کنی
ZibaMatn.IR