به خداوند بگو .... حال جهان خوب نبود
حال ما ، حال زمین ، حال زمان خوب نبود
آدمک ترس از این داشت که انسان بشود
گفته بودند ، برایش هیجان خوب نبود
برگ تقویم به دست چه کسی رنگ گرفت ؟
تا ابد زرد ، خزان پشت خزان ، خوب نبود
گِله از گرگ چرا ....؟ گَله اگر گم شده بود
ذات سگ های نگهبان به گمان خوب نبود
به خداوند بگو : گشنه نماندیم ولی ...
جگر خون شده لای غم نان ، خوب نبود
دلِ سیر از دو جهان را به که میبخشیدیم؟
شیشه ی عطرِ پر از دردِ گران ، خوب نبود
همه شب چشم مرا حضرت باران میشست
پیش خورشید شما ، اشکِ روان خوب نبود
به خداوند بگو ، قلب زمین یخ زد و مرد
سالها بود که دیگر ضربان خوب نبود ...
ZibaMatn.IR