می روی و می پوشم غم سیاه و سفیدم را
به عکس تو می دوززم دو بعد خسته دیدم را
تو نیستی در این تلخی من از تمامی این قصه
هنوز می شنوم با تو صدای گفت و شنودم را
با بالش سفتی به روی دشک ام درگیرم
و تویی که نمی گیری سراغ خواب جدیدم را
تمام زندگی ام را پس از دلم به تو می بخشم
بگیر و زود امضا کن دوباره پای رسیدم را
زندگی ام را نیز بریز و بشکن و ویران کن
چنان که در شبی از شبها چراغ خواب امیدم را
محمد خوش بین
ZibaMatn.IR