مثل هر شب با خاطرات زیر باران میمیرم
من بدون تو در این گوشه ی پنهان میمیرم
در اتاقی که فقط خاطره ها همدم من شد
در پشت یک پنجره ای رو به خیابان میمیرم
شاعر شدم از همان شب که مرا بوسیدی
پس از هر بوسه ی تو ساده و آسان میمیرم
هی غزل خوانم و هی عشق نثارت میکنم
من حتی با رفتنت با لب خندان میمیرم
بعد تو با هر غم ات دست زدم رقصیدم
مثل هر شب که پس از بارش باران میمیرم
ZibaMatn.IR