شده با خواندن بیت غزلی گریه کنی؟
یاکه در حسرت حس بغلی گریه کنی؟
به دلت بارشی از غم، به لبت خنده زنی
ظاهرت شاد نشان داده ولی گریه کنی؟
خنده تلخ کند، زرد شوَد رخسارت
شهره شهر شوَی و مثلی، گریه کنی؟
هوس بوسه ای از لعل لبش داشته و
بهریک بوسه قند و عسلی گریه کنی؟
شده دیدار رخش را به دلت وعده دهد
نکند وعده خود را عملی گریه کنی؟
بعد دیدار شود، شهر دلت زلزله خیز
یا غرورت شکند چون گسلی گریه کنی؟
ارس آرامی
ZibaMatn.IR