در مسیری که درآن...
رستن های ابدی متوقف شده است!
در خانه ای که انتظار...
بامش را فرا گرفته است
تنهایی ام...
به زیر درخت انار مهمان است
مرا بکشید...
ای حقیقت های بی انصاف
مرا بکشید...
قلب من، از سنگینی یک جدایی
از سختی یک مرگ می سوزد
مهربانم...
چشم هایم به جانب راهی ست
که هرگز...
قدم به آنجا نخواهی گذاشت
قلبم...
همیشه برای تو خواهد تپید
تو ای پر فروغ...
پر معنا...
بینهایت خوب...
تو آنقدر بزرگ و مهربان بودی
که حتی...
شالیزار های سبز، نیز
در زیر سایه وجود تو آرام می گرفت
تو را دوست می دارم
تو را که...
جوانمرد حقیقتهای زندگی ام هستی
من از تو پر غرور گشته ام
چگونه باور کنم نیستی
صدایت...
مهربانیت...
خاطره هایت...
آغوش پدرانه ات، هنوز هم زنده است
رعنا ابراهیمی فرد
ZibaMatn.IR