گفتم غم تو دارم
گفتا کرونا دارم
گفتم که ماه من شو
گفتا نفس ندارم
گفتم ز مهرورزان رسم وفا بیاموز
گفتا برو عقبتر احساس سرفه دارم
گفتم که برخیالت راه نظر ببندم
گفتا چقدد نفهمی من حوصله ندارم
گفتم که بوی زلفت گمراه عالممم کرد
گفتا اگر شوی گم آسودگی بیابم
گفتم خوشا هوایی کز باد صبح خیزد
گفتا که حس و حال شعر و سخن ندارم
گفتم که نوش لعلت مارا به آرزو کشت
گفتا به لب فراوان آلودگی بدارم
گفتم دل رحیمت کی عزم صلح دارد؟
گفتا چه گویی ازدل؟ من درد سینه دارم
گفتم زمان عشرت دیدی که چون سر آمد
گفتا مرا بغل کن تا جان تو در آید!!!
ZibaMatn.IR