زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
3.0 امتیاز از 2 رای

چقدر پاییز شده
چقدر این حال و هوا شال و استین های پایین کشیده شده از سرما میطلبد یا نشستن کنار پنجره وهورت
کشیدن یک لیوان چای داغ که از سرمای محیط از آن بخار بلندمیشود و یا خوابیدن میان لالایی خاطره انگیزه
برگ ها و باد ها و یا حتی رفتن زیر پتو و استشمام بوی نارنگی.
چقدر میطلبد که چتربرداری و زیرقطرات گاه و بی گاه باران قدم بزنی و یقه پیراهنت را از شدت باد و سرما یقه پیراهنت را
بالا بکشی که دست هایت را توی جیب ببری و از سرما بلرزی که باد بزند و قطرات باران روی گونه و پلک هایت بریزد
چقدر این هوا تنهای ی نمی چسبد.
حیاتی ست در پاییز کسی کنارت باشد و با تو حرف بزند کسی کنارت باشد و تو را بغل کندکسی کنارت باشدو با تو
چای بنوشد کسی کنارت باشد که برایت شعر بخواند و دست های یخ زده ات را میان دستان گرمش بگیرد چقدر
این هوا یک دوست کم دارد یک رفیق یک ادم خوب .... کسی که حقیقتا حرف های تورا میفهمد و دیوانگی های
تورا میپذیرد کسی که به تو حق میدهد هر پاییز از خودت بی خود باشی و هوا که به هم میریز د بهم میریزی
هوا کی وقت کرد این همه پاییز شود و ما کی وقت کردیم این همه تنها باشیم.
چشم به آسمان دوختم گویی هم ارام و قرار ندارد دلش میخواهد ببارد اما غرورش اجازه نمیدهد هماننده من
این روزها هر چیزی هرچند کوچک من را یادتو می اندازد تمام حرف هایم را با تو میزنم و عکس العمل های
همیشگی ات جلو چشمانم نقش میبندد.
بالاخر ه غرور اسمان هم همچون من شکست شاید آرام بگیرم همدمم پیدا شده بعد از تو فقط بارا ن موهای
مرا نوازش میکند میخواهم فراموشت کنم حتی چند ماهیست که فراموشت کردم اما وقتی باران میبارد دلم برایت
تنگ میشود من بغض میکنم و اسمان گریه
صدای خنده هایت،گریه هایم،شکستن دلم تنهایی هایم هرروز و شب خاطره هایت را برایم زنده میکنند.
اما صدای باران دنیای دیگریست باران مییبارد برایم میگوید از تنهای ی هایش صدای باران خاطره هایت را برایم
زنده می های باران من نه چتردارم نه یار از این پس تنها ادامه خواهم داد و میخواهم تنهاییم را به رخت بکشم.

کجایی ؟کجایی که ببینی با خیالت زندگی کردن چقدر زیباست!
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن
×