تو اگر ناز کنی، ناز کشیدن بلدم
ناز از آن چشم پر از عشوه خریدن بلدم
قفس خستهٔ دلی های من عاشق را
باز کن تا که ببینی که پریدن بلدم
لب تو باغ انار است، به شوق آوردم
میوهٔ عشق ز لبخند تو چیدن بلدم
خنده کن تا بشوی سوژهٔ نقاشی من
من فقط شیوه یِ لبخند کشیدن بلدم
بگذر از پیش من، ای یوسف زیبا و ببین
محو زیبایی تو، انگشت بریدن بلدم
بوسه پنهانی و جام و من و تو، هیچ نترس
من شتر دیدن و گفتن که ندیدم، بلدم
ارس آرامی
ZibaMatn.IR