زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
5.0 امتیاز از 1 رای

زندگی یک خواب سنگین بود

سال ها ماندم سر راهش خبر دارم نکرد
جان به لب آورده و آهنگ دیدارم نکرد

آنچه را دانسته ام از راه و رسم زندگی
کوله باری جز غم و آوارگی بارم نکرد

دلخوش پیغامی از او بودم اما ای دریغ
هرچه را دیدم از او جز فتنه در کارم نکرد

تو چه می دانی مگر از مذهب دلدادگی؟
کفر و ایمانی که توفیری به پندارم نکرد

در عجب ماندم که در این وادی سرگشتگی
غمزه چشمش چرا یک لحظه انکارم نکرد

گرچه عمری در پی اش بانگ انالعاشق زدم
وای بر من! التفاتی بر سر دارم نکرد

زندگی یک خواب سنگین بود می دانم ولی
شاکی ام از عقل مفلوکی که بیدارم نکرد

گو که در غفلت چنان دیوانگان سر می کنم
دل چرا با حسرت دیرینه هوشیاری نکرد 

 
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن