اون شب بارون ناغافل شروع ڪرد به باریدن! جفتمون خیسِ خیس شده بودیم! ڪل راهِ شیرینی فروشی تا خونه رو دویدیم اما سَردمون نبود! گرمای عشقمون، گرم نگهمون می داشت :))
دیالوگ رمان : قلب نا آرام
نویسنده : نگار عارف
ZibaMatn.IR
عکس نوشته نگار عارف اون شب بارون ناغافل شروع ڪرد...