هیچ کسی از ما نپرسید چی شده!
وقتی که ضجه مونو داد زدیم
از زیر سنگ درآوردیم نون
دست به هرکاری دلت بخواد زدیم!
توو صف نفت و کوپن قد کشیدیم
بابامون کار نداشت! پول نداشت!
نازِ رویامونو هیچ کس نخرید
چراغ جادوی ما غول نداشت!
هرکسی به ما رسید زخم زد و
از در و دیوار شهر مشت خوردیم!
غریبه تشنه به خون مون می شد
خنجر رفیقو از پشت خوردیم!
بعضیا قبیله داشتن ما ولی
مثل یه جزیره تنها موندیم!
پی خوشبختی دویدیم عمری
تهِ خط از همه چی جا موندیم!
واسه ما معنا نداره زندگی
هیچ طلوعی بعدِ تاریکی نبود!
قصه ی قشنگیه برابری
خدای ما و شما یکی نبود!
⬜ ترانه سرا: سیامک عشقعلی
ZibaMatn.IR