زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

الا یا ایهالساقی
منم ان ترک شیرازی
نمیبازم دل خودرا
نمی رقصم به هرسازی

سمرقندوبخارا را
نمیخواهم ببخشایی
دلی ازعشق میخواهم
نه حتی روی زیبا یی

بگفتا حضرت حافظ
سیه چشمان جفاکارند
نظربازدل خویشند
به مدح خود وفادارند

به ناگه صوت زیبایی
مرا افسون وشیدا کرد
سیه چشمی دلم را برد
کلامش عشق بر پا کرد

بگفتا آن سیه مژگان
کنار اب رکن اباد
بیا هرشب به دیدارم
بیا تو..هرچه بادا باد

بگفت ان دلبرشیرین
بیا جامی شرابم ده
کمی شورو شعف جانا
به این حال خرابم ده

به او گفتم خمارم من
مثال چشم خون ریزت
وفاداری بکن ورنه
بکش با خنجر تیزت

نمیدانم چراناگه
عوض شد لحن گفتارش
کشید از دست من دامن
دلم خون شد زرفتارش

چو دانستم که میداند
زبان شعر گلهارا
به برگ گل نوشتم من
نکن ویرانه پل ها را

بیا صحبت کنیم حالی
کناراب رکن اباد
ببینم دردتو ازچیست
بیا ای خانه ات آباد

کنار اب رکن اباد
نشستم منتظر...شب شد
ز بد عهدی ان شهیار
تنم پیچیده در تب شد

برای چشم زیبایی
شکستم اعتبارم را
وقربانی او کردم
غرور و افتخارم را

قلم در خون من رقصید
و طوماری برای او
نوشتم تا بخواند باز
دردم ،آن کمان ابرو

منم شیدای شیرازی
سپردم دست تودل را
ریا کردی و بر قلبم
نشاندی مهر باطل را

همان هستی که جای عشق
برایم غم مهیا کرد
زخودخواهی مرا کشت و
مزارم قلب دریا کرد

چه دلتنگم
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن