زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

هوای دلم تاریک می شود و باز هم به پیراهنت پناه می برم. قلب مُرده ی این پیراهن روایت گر تمام داستان ما از آغاز تا پایان و سینه ی فرسوده اش یادآور ثانیه به ثانیه ی خاطراتمان است.
تنها چیزی که از تو برایم به جا مانده همین است، همین پیراهن کهنه ای که این روزها شده قاتلم!
بی سلاح مرا حریف است و تمام تنم را زخم و زار می کند؛ اما منِ سرکش برای آرام شدن بازهم او را انتخاب می کنم.
چه از خودت به رویش جای گذاشتی که اینقدر شبیه به توست؟
چه ردی از تو دارد که مثل خودت آشوبم می کند و سپس آرام...؟!
-فاطمه خوشی
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن