زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

عاشقانه های سیاسی



امشب برای ماندنِ من دست و پا بزن 
امشب مرا بغل کن و هِی التماس کن 
آنسوی حس و حال خودت را نشان بده 
من را از این تلاشِ مضاعف خلاص کن 

امشب کنارِ خلوتِ بی های و هوی ِ خود
هم بغضِ ساز و زخمه ی این پیرِ چنگی ام 
آنقدر در سکوتِ خودم غوطه ور شدم 
انگار بر مزارِ خودم شیرِ سنگی ام 

من چشم های منتظرش را شناختم 
می خواستم به روی خودم هم نیاورم 
فریاد می زدم به خدا , آسمان , که های 
من با کدام اخترِ نحست برابرم ؟

جوری که هیچ قصه به پایان نمی رسد 
باید زِ دورِ باطلِ هر قصه یاد کرد 
تسلیمِ این مثلثِ ناحق نمی شوم 
دیگر نمی شود به کسی اعتماد کرد 

وقتی که نیستی و دلم شور می زند 
دشتی ترین ترانه که الهام می شود 
چشمِ تو در تلاقیِ چشمانِ دیگریست 
اینجا کسی به عشقِ تو بدنام , می شود 

آنقدر خسته ام که اگر دستِ سرنوشت 
اینبار هم , تمامِ مرا زیر و رو کند 
باید کسی به جای من این خاطرات را 
با شعر های تلخِ خودش بازگو کند 

لعنت به لحظه ای که پدر با دو دستِ خویش 
یک دست نان و دستِ راستم یک مداد, داد 
بابا ببین مدادِ تو با من چه کار کرد 
بابا ببین که دخترکت را , به باد داد 

حالا دوباره نوبتِ تنبیهِ من شده 
من را به حس و حالِ سکوتت دچار کن 
بعدا نگو که : شعر سرم را به باد داد 
حالا بیا و درد و دلم را مهار کن 

ما عاشقانه های سیاسی نوشته ایم 
جایی که زخم پشتِ سرِ زخم می شکفت 
این داستانِ واقعی ِ نسلِ ما دو تاست 
حسین سکوت کرد , و آرزو سخن نگفت * ..
ZibaMatn.IR



ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن
×