دور از غرور وجنگ وهیاهو گذاشتم
عشقِ تو را که لای پرِ قو گذاشتم
کودک شدم به شوقِ دلِ آسمانی ام
بر روی ماه چشم و دو ابرو گذاشتم
چربید بر وجودِ من و کلِ هستی ام
مهرِ تو را که توی ترازو گذاشتم
این گونه بود من به مذاقت خوش آمدم
در چنته هرچه داشت دلم رو گذاشتم
توی دهانِ مستِ غزل جرعه های ناب
شور وشراب وشعرِ دوپهلو گذاشتم
من را ببخش واژه به جز این نیافتم
نامِ تو را اگر گلِ خوشبو گذاشتم
ZibaMatn.IR