🍁شهر سنگستان🍁
حالا این من و این دست یخ بسته و تنهایی
عاشق کش ای تلفیق خنجر و خون و زیبایی
از تو هنری غیر شکستاندن دل ها نیست
والله این چنین راه و روش در خور ما نیست
قدر هق هق ات شانه برای سر نهادن نیست
این افتاده از چشمت را هوای ایستادن نیست
دردا که ز تو ، هیچ خبر از ، مهر و وفا.. نیست
افسوس که عشق تو به جزء جور و جفا نیست
تو یار شهر عشق هستی دریغا شهر یارت نیست
بجزء این قلب های سنگ و ساکت در کنارت کیست
امید یاری نیست با این خیل نایاران
بمیر آخر بمیر ای شهریار شهر سنگستان
ZibaMatn.IR