شب
قلبم به درد آمده باز ، میان گیر و دار شب
بیا که با تو بشکند ، سکوت درماندگار شب
ای قامت سرو رعنا ، ناز کم کن عشق والا
بیا که نورت می دهد ، پایان بر اعتبار شب
بیا که با صدای تو ، می شکند سکوت شب
تا آخرین نفس زدم ، قرعه در این قمار شب
این دل غمگین شده از ، بی مهری و جفای تو
غذای گرگ هر شب است ، در حلقه شکار شب
در آن شب سرد حادثه ، با دام مهر و عاطفه
گشتم اسیر تو در آن ، دایره ی حصار شب
دلم خون شد غریبانه ، عذابم را ندیدی تو
سهم من از تو حال بد ، ساعت بی قرار شب
ZibaMatn.IR