بعداز تو عمری با هوایت گریه کردم!
رفتی و ماندم در عزایت؛ گریه کردم!
هربار از راه آمدم دیدم تو هستی
در خانه ام خالی ست جایت...گریه کردم...
باغی که پرپرشد تمام غنچه هایش
اینجاست شاید بی صفایت! گریه کردم
هربار اینجا آسمان، سرخ از غمت شد
با بغض هایت...گریه هات...گریه کردم
سخت است زن تنها بماند روز سختی!
هی از خودم کردم شکایت! گریه کردم!
شرمنده ام! چون دست هایم بسته بود و
آن روز می آمد صدایت...گریه کردم...
بعد از تو من با چاه گفتم غصه ام را
زهرای مظلومم! برایت گریه کردم...
▪️شاعر: سیامک عشقعلی
ZibaMatn.IR