شاید باید میرفتم...
شاید نباید فکر میکردم...
شاید رفتنم باعث اتفاقای خوبی میشد...
ولی واستادم فقط به دور دست خیره شدم...
چرا نرفتم؟؟
باور کن خودمم نمیدونم چرا؟؟
خشکم زده بود و حال عجیب غریبی داشتم...
ولی دوباره تصمیم گرفتم برم..
شاید الانم دیر نشده باشه...
باید آماده بشم..
باید تجربمو ور دارم بزارم کنارِ خودم راه بیوفتم..
همیشه در حسرت شخصیتی از خودم هستم که هرگز نبودم..
تلاش برای رسیدن به توهمی زیبا و خواستنی از خویش..
آنچه در خود پروراندم، پوچ بود
آنچه با اصرار در گیرش شدم افسوس بود
آنچه پی میگیرمش این حق بُود
@maziararabi59
ZibaMatn.IR