به قدر اینکه پلکی را به روی پلک بگذاری
شبیه عابری آیا: «فراموشت شدم!» آری؟
اگر می خواستی اینقدر آسان بگذری از من
چرا با هر روش اثبات کردی دوستم داری؟
گمان کردم دلت وا می شود با من، که می مانی...
ولی با باد رفتی ... بر تمام شهر می باری!
تماشا می کنم هر روز عکست را نمی دانم
چرا اینقدر زود آورده ام رو به خودآزاری ؟!
به عاشق ها نگاهم مثل جنسی شد گران و من
یتیمی که ندارد وسع مالیِ خریداری ...
به تو می بخشم احساسی که خرجت کرد اشعارم
بدان اما به من توضیح ترکم را بدهکاری
بابک سویدا
ZibaMatn.IR