از اضطراب این همه صدا می گذرم
رسیده ام به نام کوچک درخت
در میدان
در کوچه
در پیاده رو های پرغصه
گفتی چگونه برمیگردم؟
به شکل دیگر ی از نوازش خورشید
در این سایه های تردید!
در فراسوی برگهای سوخته.
بیا و مرا ببین!
که بلند میشوم بر دو پای باد
از تشنج لاله ی گوش
از معاشرت استخوان و زخم
و پس می دهم حراج مرگ را
که من شبنم به شبنم
نفس کشیده ام رفتار بهار را
نشسته بر شانه های صبح
ای پگاه زندگی قامتت بلند باد
ZibaMatn.IR