*اسرار اَزَل*
اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من! معمای دنیارا نه تو خوانی نه من..!
گر از خاک جسته ایم و به آغوش خاک باز گردیم حکایت آدمی را نه تو دانی و نه من.!
سراسیمه در میان روزهای زندگی با خود درگیریم دگر ندانیم که طالع خویش را نه تو دانی نه من..!
از خلقت آدمی تا ب کنون می نویسد تک به تک سرنوشتی بر پیشانی راز قسمت را نه تو دانی و نه من.!
روزی میشوی کودکی قنداقه در میان آغوش مادر چون قد کشیده و بزرگ میشوی سرنوشت و قضا را نه تودانی و نه من...!
حرف به زبان آمده مقصود بر حرف دل نیست چرا که زندگی گهی شاد و گهی غمگین راز دل را نه تو دانی و نه من...!
گویند دل همانند سفره نیست که گشوده شود بهر هرکسی چرا که ظاهر دلیل بر باطن نیست را نه تو دانی و نه من...!
آن خدایی که شاهد تمام زندگیس بهر تمام آدمی ز خطا میبخشد .راز بخشنده بودن را نه تو دانی و نه من...!
پس بگذار بگویند و بگویند هر آنچه بر زبان دارن چرا که اسرار اَزَل را نه تو دانی و نه من...!
Sogol
ZibaMatn.IR