نامهٔ اکبر رادی به عباس معروفی در سال ۱۳۵۷:
گمان نمی کنم هیچکس از صحابهٔ قلم مثل من این روزها در اختناق و زیر ضربه مانده باشد. یکی دو نعره کشیدیم و خیال می کردیم به پژواک نعرهٔ ما پنجره ای باز می شود. نوری به صحنه می تابد. زمین زیر پای ما تکان می خورد ولی زمین که هیچ، حتی آب از آب تکان نخورد. حتی پیچ ها را برای ما سفت تر هم کرده اند. آثارم مطلقاً در بازار نیست. نمایشنامه های تازه ام امکان اجرا و انتشار نیافته اند. حق التدریس ترم پیشم تا این لحظه پرداخت نشده و درحقیقت تمام حقوق مادی و معنوی یک شهروند ساده را از من سلب کرده اند. به طوری که مدتی است گذران زندگی برای من مشکل شده و من فشار حلقه را دور گردنم روزبه روز بیشتر احساس می کنم و این در شرایطی است که هیچکس به ظاهر بالای چشم من ابرو نگفته است.
ZibaMatn.IR