گفتی حدیثِ عشق که فردا نمی شود
در قلبِ من به جز تو کسی جا نمی شود
باز آ و بر مزارِ دلم، آه و ناله کن
بعد ازتو مُرده است و دگر پا نمی شود
با تازیانه ات به تنِ خسته ام بزن
این کالبد شکسته دگر تا نمی شود
امشب کنارِ خاطره ها پیک می زنم
مستِ کنارِ عکسِ تو، رسوا نمی شود
راهِ خودت بگیر و از این کوچه ها برو
چون من کسی برای تو پیدا نمی شود
دیگر به در نکوب، که این خانه بعدِ تو
بسته درش به روی کسی وا نمی شود
بگذشتۍاز صبا و به آتش کشاندی اش
دیدند جمله عالَم و حاشا نمی شود!
ارس آرامی
ZibaMatn.IR