حسرت از حسرت هیچ
دارم و بس...
زخم هایم صفحه مشبکی
برای عبور نور
رگ هایم نهری
برای جریان معرفت
قلبم کعبه ای برای عبادت
و ایمانی که پله ای شد
به سوی خدا...
دستانم در امتداد بازوان بهشت
و چشمانم خیره به
گل ها
به شب بوها
به خدا...
پرده عقل دریده ام
و نوشته ام
در دیباچه دل که
خدا در همین نزدیکی ست...
سید عرفان جوکار جمالی
ZibaMatn.IR