زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
1.0 امتیاز از 1 رای

دوباره نیمه شب

صدایِ مخملِ سگان

در آستانه ی جنون استخوان

و باور همیشه خیس رفتگانِ تکّه نان

برای مُشتی از نگاه حمد و سوره ها

چه می شود مرا؟

قضای نبش قبر میکنم

در این حیات خلوت پر از دهانِ سوژه ها

اگر چه خالی ام

برای دستبرد خاطرات تو

در این حوالی ام

چه مُفتضح چه شایگان

تویی که در تمامِ باورِ خیال پوش من

همیشه اولین بهانه های سیمِ آخری

و از میان ردپایِ تلخِ عابران

بُزاق رویِ نعشِ باد کرده را

که سال هاست ازبری

قسم به انتها رسیده ی زمانِ بی امان

به روی شانه های گیس خورده ی زنان

به جز فشنگ واژه های التهاب

گذشته های لیس خورده ی رُمانِ انقلاب

نمانده روی پادری

نشانه ای از آخرین کنایه زار

سَرم کجاست تا شبی

دوباره وقفِ پایه ی

طنابِ دارواره های بی حیا کنم

و این گلوی هیس خورده را

فدای مرگبادهای انزوا کنم

تعفنی که بر مشام ذهن بی قرار جاری است

غبارِ جَذرِ شَستِ آری است

دوباره نیمه شب

نوایِ واق واقِ مغزِ استخوان
ZibaMatn.IR

سید هادی محمدی ارسال شده توسط
سید هادی محمدی


ZibaMatn.IR

انتشار متن در زیبامتن